نوشته شده توسط : نسرین

به گزارش عصرخبر، رضا رفیع طنز پرداز مشهور د نوشت:

گاهی بغض گلو، راه را بر گریه نیز می بندد. امروز صبح، پس از اجرای برنامه ام در "حالا خورشید"، که لبخند را تقدیم مردم عزیز کردم؛ تلفنم زنگ خورد. برادرم بود از مشهد. صدایش از بغضی سنگین خبر می داد. و مثل همیشه، خبر لعنتی، کوتاه و کوبنده بود: "رضاجان، داداش جوادمان صبح امروز، به هنگام اذان صبح مشهد، به جوار حق رفت......"

خانواده ام صبر کرده بودند تا من برنامه ام را در تلویزیون اجرا کنم و بعد زنگ زده بودند. چنان بهت و بغض، آنی بود که مات مانده بودم و راه بر گریه بسته شده بود.

داداش جواد عزیزم؛ قربون اون لبخندهای خواستنی ات بشم من؛ آخه تو بودی که دست منو گرفتی و گفتی بیا تهران و بنویس..... سال ۷۲ یادته؟..... همین هفته پیش آمدم مشهد؛ دستت را گرفتم و چیزهایی گفتم که لبخند می زدی.... غافل که آخرین لبخندهای عزیزت بود.... حالا چطوری به مادرم بگویم که پیرزن این روزها همه اش بر سر سجاده اش، تو را از خدا می خواست. و نوحه و ندبه می کرد...

طنزپرداز مشهور ایرانی عزادار شد (+عکس)

پیامک داداش بزرگ و بزرگوارم آقا جلال هم دقایقی پیش، ضربه ای دیگر بر روح و روانم زد: "انا لله وانا اليه راجعون. مرا مي بخشيد كه بي اختيارم و درواقع دارم به شما پناه ميارم . نمي خواستم ناراحتتون كنم. چون به قدركافي وبيش ازآن،درجامعه ما انواع ناراحتي ها دامنگير ما و شما هست. اماچاره اي ندارم.برادرعزيزومظلوم وفقط56 ساله ام مهندس محمدجوادرفيع(رفيع زاده)پس از دوسال جنگيدن طاقت فرسا بابيماري سرطان،امروزصبح پروازكردورفت.وكوه اندوهي به عظمت البرز رابرجسم وجان نحيف وضعيفم آواركرد.چنان كه ديگرطاقت ازجابرخاستن ندارم.



:: برچسب‌ها: رضا رفیع ,
:: بازدید از این مطلب : 20
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 27 دی 1395 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 28 صفحه بعد